پایان بساط «ایسم»های نابکار؟! (نکته ورزشی)
سید سعید مدنی
بازیهای المپیک آغاز شده است و ورزش دنیا در نمایشگاهی که این بار در پاریس نگاه جهانیان رابه خود جلب کرده، آخرین نتایج، رکوردها، پیشرفتها و افتخارات را ظرف چند روز آینده به نمایش میگذارد. اینجا و در این میدان، بدون حرف و شعار و آمار و خط ونشانکشی و... همه چیز درباره ورزش کشورها، کارآمدی مدیران، تاثیرگذاری برنامهها و روندی که ورزش هر کشور در پیش گرفته و...«رو» و عیان است و در محک تجربه و آزمون و میدان کارزار روشن میشود.
اینجا «عمل» و « نتیجه» تعیینکننده همه چیز است، نه حرف و شعار و وعده . همین جا معلوم میشود که در چهار سال گذشته چه کردهای برای ورزش کشورت، انتظارات مردمت، برای نشان دادن صداقت و راستکاری و تفکرت! اصلا کاری کرده ای؟ قدمی برداشته و برنامهای داشتهای؟ یا هدفها خیلی کوچکتر و پستتر و بیارزشتر از این حرفهاست؟! هدف اصلی و دغدغه واقعی، « سفر» بوده است و اضافه کردن نام مکان و جای دیگری به فهرست قبلی و توی اهل آبادی و محله و کوی و برزن و اداره سر و دمی تکان دادن و سینه سپر کردن که بله، «در پاریس هم به ما پیشنهاداتی شد»...! بله، اینجا و در بزرگترین میدان ورزش جهان، آنجا که همه هستند، طبق معمول خیلی چیزها معلوم میشود، چنانکه پیش از این و در دفعات قبلی و کرات پیشین هم خیلی چیزها معلوم شده بود. باید اهل آموختن و عبرت گرفتن باشیم...
قرعه کشی لیگ برتر هم انجام شد. از اواخر این ماه چرخ فوتبال باشگاهی به گردش درخواهد آمد. تعارف که نداریم. درست یا نادرست، این مهمترین و پربینندهترین و جذابترین رقابت ورزشی است که در ایران برگزار میشود. چشم و گوش و هوش و حواس خیل عظیمی از جمعیت این کشور- که حتی بعضا به اصطلاح « ورزشی» هم نیستند و به طور رسمی رویدادهای ورزش و فوتبال را پیگیری نمیکنند- به دنبال این بازیهاست. از خواص و اساتید و سیاستمداران و هنرمندان و اطبا و متخصصان گرفته تا طفل نوپای پنج وشش ساله! از آخر همین ماه فوتبال، شروع و تنور لیگ، داغ میشود. به سهم و وظیفه خود به همه- و خاصه مسئولان- عرض میکنیم که بیایید مسابقات را خوب و بهتر از همیشه و کم نقصتر از گذشته برگزار کنید. راستی آن است که لیگ فوتبال علی رغم این همه هیاهو و مشتاق و علاقهمند، خوب برگزار نمیشود و نقایص آن فراوان است. بسیاری از استانداردهای جاافتاده در گوشه و کنار دنیا رعایت نمیشود و چون نمیشود، اینقدر که مزاحمها و آویزانها از فوتبال به عناوین و بهانههای گوناگون سود نامشروع میبرند، عایدی نصیب فوتبال و دوستداران پیشرفت و سربلندی ورزش این آب وخاک نمیشود.
همه میدانیم- و همه میگوییم – که هیچکس از این فوتبال و از این لیگ لذت نمیبرد. بیشتر، جنگ اعصاب و تهمتزنی و نفرتپراکنی و حرمتشکنی و دشمنی و تفرقهافکنی است تا رقابت و رفاقت و لذت و پیشرفت و فراغت حال و آرامش اعصاب. دلیل اصلی این وضع هم روشن است. همیشه گفتهایم- و باز هم میگوییم- که مدیران و متولیان، کار خود را جدی نگرفته و به آن بها نمیدهند. اگر میدادند، کار دستیاران و همکاران و معاونان و مشاوران آنان به دستگیری و زندان و اتهام کلاهبرداری و تبانی و تقلب و... کشیده نمیشد. طبیعی است در اینجا و همه جا به دنبال منافع و چرب کردن سبیل خود هستند. منتها این مدیر است که باید در کار خود جدیت و عشق و انگیزه داشته باشد. اوست که باید به این مفتخورهای بیهنر دور ندهد و آنها را سر جای خودشان بنشاند و عرصه را بر آنان تنگ کند و کار را به دست آدمهای پاکدست و کاربلد و با انگیزه و عاشقان خدمتگزار بسپارد. در فوتبال ما خیلی جاها برعکس است! پاکدستها و کاربلدها و درستکارها و باشخصیتها و عاشقها و... کنار هستند و پاچه ورمالیدهها و نابلدها و فرصتطلبها و نان به نرخ روزخورها و مجیزگویان و مذبذبها و... وسط میدان معرکهگیریاند و برای فوتبال و آینده ورزش و فرهنگ ورزش و جوانها و...- البته به نفع جیب خود- خط و ربط و دکترین تعریف و طراحی میکنند!
این بساط که حداقل سه دهه است با شیب صعودی در فوتبال و ورزش ما گسترده شده، باید جمع شود و بیش از هر کسی هم مدیران ورزش باید آن را با همت و نترسی و با کمک افرادی که کاری از دستشان برمیآید، جمع کنند. هرچقدر نظم و منطق و قانون و حساب و کتاب در کار باشد، به نفع کشور و ورزش و فوتبال و مردم است و به زیان و باعث محو جماعت انگلصفت و فرصتطلبی که سروسامان گرفتن اوضاع و برنامهها را مغایر و نقطه مقابل منافع نامشروع و شلنگاندازیهای خود میدانند...
از همه اینها بگذریم و برویم سر اصل حرف و دغدغه همیشگیمان. دیگر بس است. واقعا بس است خود و دیگران را سر کار گذاشتن، ورزش و سرمایهها و استعدادها و امکانات و لیگ و جذابیتها را معطل ساختن و از آن، دکان و کاسبی برای خود ساختن، مردم را دست انداختن و حرفهای مفت را تکرار و تکرار کردن، درجا زدن ورزش و فوتبال و... و هدر دادن عمر و همچنان در شروع کار و نقطه سر خط.
دیگر بس است. وقت آن است که «مسئولان» بازی و تعارف و ترس را کنار بگذارند و با هرچه « ایسم» نابکار است، دربیفتند. « ایسم»های نابکار سالهاست که به جان این ورزش افتادهاند و با گستاخی، مصلحت آن را قربانی منفعت خود میکنند. همه میشناسند آنها را. قالتاقیسم، دلالیسم، لمپنیسم و... این چیزها والله، درخور و شان این ملک و ملت ورزشدوست ما نیستند. اما چه کنیم، واقعیتی است که نمیشود انکار کرد. واقعیات را باید شناخت و در جهت مثبت تغییر داد. این جماعت سالهاست که خون ورزش را در شیشه کرده و میکنند. همه هم میدانیم. آنکه میگوید «من نمیدانم. چنین چیزی نیست» یا از مرحله پرت عوضی آمدهای است یا بیشک سر در آخور منافع نامشروع این دار و دسته تخریبگر دارد.
قصد بازی کردن با کلمات و طولانی کردن نوشته را نداریم. باز هم تکرار میکنیم وقت آن است که دست از این روند برداریم و در ورزش خود، تجدیدنظر کنیم و مدیریت و اداره آن را به دست اهل فن، کاربلدان با انگیزه، کارشناسان با هویت و مردان مرد بسپاریم و « ایسم»های منفی و مظاهر عینی آن را- که در متن و حاشیه، ریز و درشت و بالا و پایین ورزش و در رسانه و ارگانهای اجرائی نفوذ کرده و با گردنکلفتی باج و سهم خود را میخواهند و تازه از «یک جاهایی» هم حمایت و پشتیبانی میشوند- کنار بزنیم. باید ورزش را به معنی واقعی نجات دهیم و بستر و زمینه سالم و دور از فساد و پلشتی را برای آن فراهم آوریم. تاکید میکنیم والله، بالله، شان و جایگاه مردم ما، ورزش ما و کشور ما بالاتر از این وضعی است که عدهای افسارگسیخته به راه انداختهاند.